😔😔😔خورشیدِ تابان😔😔😔

از جهان، دریای فضل و علم و برهان رفته است.

در فراقش آرزو از پیکر و جان رفته است.

مجلسِ چندین هزارش را. کِه، روشن می کند؟

از دیاری گوییا ، خورشیدِ تابان رفته است.

چون کُسوفی که شود روزش چو تاریکیّ گور

صد بلا دارد که خورشیدی درخشان رفته است

هر طرف ظُلمانی و دل در پیِ نورِ کمی

تسلیت بر دل که یارِ نور باران رفته است

صادق آلِ علی ، اُستادِ هر فنّ و بیان

از جهانِ منطق و تفسیر و عرفان رفته است

شیعیان اندر دلِ خود داغ دارند تا اَبَد

گوییا علم و یقین را جان و ارکان رفته است

از چه کس دارد نَسَب، از باقرِ علم و علوم

آنکه علم و شهرتش تا عرشِ یزدان رفته است

ای امامِ صادقِ.ع. ای اُستادِ هر عهد و زمان

علمِ تو در سینه و جان مسلمان رفته است

زنده ای با علمِ خود ای نورِ میدانِ علوم

با وجودِ تو قمر، ازصحن و میدان رفته است

ناصحی! وصفِ علی.ع.و آلِ او باشد محال

وصفِ ایشان بر زبانِ ربّ سبحان رفته است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *