علی.ع. و ذوالفقار

بهرِ دفعِ حمله ، بر اندیشه ها پرداختند!

دور تا دورِ مدینه ، خندقی را ساختند!

در میانِ قعرِ خندق، آب ها انداختند!

پهلوانانِ عرب بر رویِ خندق تاختند!
(هیچ مردی چون علی دیگر نبیند روزگار!
هیچ شمشیری نخواهد بود همچون ذوالفقار!)

در نبردِ تن به تن، یک مرد هم حاضر نشد!

داد پیغمبر ندا ، امّا کسی ظاهر نشد!

طعنه و شعر و رَجَز خوانی هنوز آخِر نشد!

هیچ کس آن روز چون مولایمان شاعِر نشد!
(هیچ مردی چون علی دیگر نبیند روزگار!
هیچ شمشیری نخواهد بود همچون ذالفقار!)

دشمنِ مغرور را مولایمان نابود کرد!

شاخه ی پژمرده ی اسلام را بهبود کرد!

قلبِ زخمی گشته ی محمود را خشنود کرد!

از تماشایِ لبِ خندانِ احمد، سود کرد!
(هیچ مردی چون علی دیگر نبیند روزگار!
هیچ شمشیری نخواهد بود همچون ذالفقار!)

مسلمین دلشاد از آن جنگِ پیروزِ علی!

اجرِ انسان و ملائک، مزدِ آن روزِ علی!

دشمنان نابود از شمشیرِ جانسوزِ علی!

مردی و مردانگی نامیده شد روزِ علی!
(هیچ مردی چون علی دیگر نبیند روزگار!
هیچ شمشیری نخواهد بود همچون ذالفقار!)

ناصحی را ، یا امیرالمومنین! مولا تویی!

از برایِ هر دلِ اهلِ یقین! مولا تویی!

از برایِ شیعیان و مسلمین! مولا تویی!

از برایِ ساکنِ عرشِ بَرین! مولا تویی!
(هیچ مردی چون علی دیگر نبیند روزگار!
هیچ شمشیری نخواهد بود همچون ذوالفقار)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *